۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

همشهري زير فشار سهمگين دولت و هيات نظارت

روزنامه همشهري به دليل چاپ مصاحبه با داريوش اقبالي ، روزهاي بسيار سختي را مي گذراند. به طوري كه مجبور شد جوابيه بسيار بي ادبانه وگستاخانه هيات نظارت بر مطبوعات را به طور كامل به چاپ برساند. شرايط سختي كه همشهري مي گذراند را مي توان به بازيگوشي هاي « بنيامين صدر» خبرنگار تازه كار، ناوارد و بي تعهد سرويس اجتماعي همشهري نسبت داد كه با اعتماد به نفس كاذبي كه دارد موضوع كپي برداري از راديو زمانه و تصرف مصاحبه داريوش خواننده را به اسم خودش نمي پزيرد و به اين ترتيب خانواده بزرگ همشهري را در معرض يكي از بحراني ترين روزهاي خودش قرارداده است.
متاسفانه شنيده شده كه جناب آقاي محكي ؛ فريبرز بيات دبير سرويس اجتماعي روزنامه را به جاي آقاي صدر توبيخ كرده است . ظاهرا بيات به بخش آموزش همهشهري منتقل خواهد شد. اگر چه فريبرز بيات هم مقصر است و حتما بايد مطلب بنيامين صدر را پيش از چاپ مي خوانده است ولي ظاهرا همه كاسه كوزه ها سر فريبرز بيات شكسته مي شود. درحالي كه تحريريه همشهري مسئول تحريريه دارد، معاون اجرايي سردبير دارد، دبير صفحات خبر دارد، امير بهادري نژاد و دكترواعظي و خسرو قديري دارد. اصلا سردبيردارد، چرا آنها نبايد بازخواست شوند ؟ چرا خود آقاي محكي كه صفحات روزنامه توسط او امضا مي شود نبايد توبيخ شود؟ چرا فرداي آن روز حتي يك نفر از لشكر بزرگ معاونان و مديران آقاي محكي كه در همشهري پلاس هستند و پول هاي خيلي خوب مي گيرند متوجه اين گاف بزرگ نمي شوند تا همشهري عصر هم فرداي آن روز اين مصاحبه را چاپ كند؟ سردبير بسيار ناوارد همشمهري عصر چرا اين كار را تكرار كرده است ؟ چرا آقاي بهادري نژاد وقتي مرخصي مي گيرد و در روزنامه نيست با منشي تحريريه كه خبرنگار و روزنامه نگار نيست لابي مي كند تا او ؟!! منشي تحريريه صفحات را امضا كند؟ در باره اين گاف خيلي ها مقصرهستند ولي چرا فقط يك نفر از ميان اين همه مقصر مواخذه مي شود؟
متاسفانه آقاي محكي از كساني به عنوان مدير استفاده مي كند كه نه سابقه و نه تجربه و نه تخصص لازم را دارند و آنها را در روزنامه پرتيراژ و مهم همشهري بر گذرگاههاي مهم قرار ميدهد و نتيجه همين مي شود كه مي بينيم
آخرين آن هم پست هاي مهمي است كه به امير بهادري نژاد رسيده است . مترجمي كه پس از مترجمي تنها در حوزه هاي ورزشي كار كرده است و تا كنون در هيچ يك از حوزه هاي سياسي و اقتصادي واجتماعي و فرهنگي كار نكرده است و متاسفانه به يك باره همه كاره تحريريه مي شود و دروازه باني روزنامه مهم همشهري كه اين روزها زير ذره بين است به اين جوان بي تجريه سپرده مي شود به اين اميد كه او بحراني مانند بنيامين صدر رقم نزند.

۱۳۸۷ دی ۶, جمعه

استخدام 120 نفر در ضمائم همشهري





در چند هفته اي كه گذشت 120 نفر در بخش ضمائم روزنامه همشهري استخدام شدند. توجه مي كنيد 120 نفر.
آن هم در شرايطي كه روزنامه همشهري اوضاع مالي خوبي ندارد. ماه گذشته براي اولين بار در تاريخ روزنامه حقوق ها با چند روزتاخير پرداخت شد . اتفاقي كه در تاريخ روزنامه همشهري سابقه نداشته است .
ولي چرا آقاي محكي چنين كاري مي كند. آيا آقاي محكي به اين موضوع مهم واقف نيست كه همه اين نيروها از اين پس بايد حقوق بگيرند و از سايز مزاياي موسسه همشهري بهره مند شوند . اصلا روزنامه همشهري چقدر نيرو مي خواهد و ظرفيت روزنامه همشهري براي جذب نيرو چقدر است؟ آقاي محكي چه ظرفيتي براي تعداد كاركنان روزنامه همشهري ترسيم كرده است ؟ هدفش از اين كار چيست ؟ از سر سادگي است و يا بايد به خاطر عدد و رقمي كه قنواتي براي ضمائم داده است اين تعداد نيرو جذب همشهري مي شدند. آيا دست آقاي محكي هم با قنواتي در يك كاسه است ؟
آيا اعضاي شوراي شهر تهران از اين تصميم اشتباه و فاجعه بار آقاي محكي با خبر هستند ؟
به آقاي قاليباف هم با اين مديرهايي كه دور خودش جمع كرده است بايدتبريك گفت . انتظامي و حالا هم محكي.
يك نفر نيست كه به آقاي قاليباف بگويد كه چطور موسسه به اين مهمي را به دست يك شخص بدون تجربه سپرده ايد . شخصي كه بدون هيچ تجربه و سابقه كاري مفيدي به يك باره سردبير و همه كاره و تصميم گيرنده ارشد بزرگ ترين ومهم ترين روزنامه مملكت شده است .
ظاهراآقايان تا اين روزنامه را به نابودي نكشانند دست از كار نمي كشند و خوشبختانه همه تلاش خودشان را هم در اين راه صرف كرده اند .
آقاي محكي ، به جاي اين كه به وضعيت قرارداد تاسف بار و ننگين سازمان آگهي ها رسيدگي كنيد و جلو غارت پول بيت المال را بگيريد همين طوري بدون رويه و بدون فكر و انديشه نيرو پشت نيرو به روزنامه همشهري بزريق مي كنيد . مگر يك روزنامه چقدرگنچايش دارد .
ما از دوستان همشهري مي خواهيم كه از اين پس اطلاع رساني هاي ما را به گوش شهردار تهران ، مسئولان شوراي شهر ، بازرسي كل كشور وديگران برسانند.

يك ميليارد و دويست ميليون تومان اختلاس انتظامي از جام جم

موسسه همشهري بدترين دوران مالي خودش را تجربه مي كند. از زماني كه حسين انتظامي به عنوان مدير مسئول همشهري انتخاب شد ، سياستي در همشهري اجرا شده است كه بر اساس آن بخش هاي مختلف همشهري تحت عنوان پيمانكاري با شرايط ويژه به غير واگذار شده است و از اين رهگذار بسياري از دوستان و آشنايان انتظامي ميليونر و حتي ميلياردر شده اند . حسين انتظامي با توجه به تجربه روزنامه جام جم همه بخش هاي پولساز همشهري را به دوستانش واگذار كرده است و از آن زمان تا كنون اين روال همچنان ادامه دارد و مديرعامل جديد، اصغر محكي هم نتوانسته است كاري انجام دهد . يك منبع موثق از اختلاس يك ميليارد و دويست ميليون توماني حسين انتظامي از روزنامه جام جم حكايت كرده است . مدير عامل سابق همشهري از روزنامه اي كه در آمدهايش با درآمدهاي روزنامه همشهري فاصله نجومي دارد توانسته است يك ميليارد و دويست ميليون تومان بالا بكشد.درهمان روزهايي كه حسين انتظامي با اشتباه قاليباف به همشهري آمد (هر چند شهردار تهران اشتباه خودش را جبران كرد اما اثرات آن اشتباه همچنان ادامه دارد و محكي از پس اصلاح اين اشتباهات بر نمي آيد) مسئولان روزنامه جام جم كه پس از انتظامي آمده بودند شكايتي را عليه انتظامي طرح كردند كه اين شكايت هيچ گاه به نتيجه نرسيد و علني هم نشد .

۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

آقاي محكي ؛ همشهري محكي است براي سنجش امانت داري شما

همشهري جوان هم تعطيل شد. تعطيلي همشهري جوان اين پيغام مهم را دارد كه اگر مديران همشهري اشتباه كنند روزنامه پرتيراژ و مهم و تاثير گذار همشهري نيز توقيف خواهد شد. پيش از اين،همشهري عصر هم به خاطر مطلبي كه اگر هم درست بود در هيچ محكمه اي قابل اثبات نبود و گويي اصلا توليد شده بود تا يك روزنامه پر تيراژ و مردمي را به تعطيلي بكشاند توقيف شده بود .
يكي از سياست هاي غلط حسين انتظامي راه اندازي نشريه هاي مختلف و بدتر از همه آنها روزنامه همشهري عصر بود. نشرياتي كه هر يك ساز خود را مي زنند و هر كدام بر اساس اين كه چه كسي مدير آن نشريه است سياست خاص خودشان را دارند و بعضا فاصله بسيار زيادي با اهداف و برنامه هاي روزنامه همشهري دارد.همان طور كه در روزنامه همشهري عصر ديديم و اين بخش از همشهري درست درنقطه مقابل روزنامه همشهري قرار داشت .براي آقاي مهاجري چه فرقي مي كند كه همشهري بماند يا برود . او سياست بازي است كه مي خواهد چند صباحي از اين تريبون "رسا" استفاده كند و به مطامع خودش برسد . اين جا است كه آقاي محكي بايد ذكاوت به خرج بدهد و همشهري را به سلامت از اين مشكلات ريز و درشتي كه يادگار حسين انتظامي است برهاند.
نكته مهم اين كه همه اين نشريه ها برگشتي هاي زيادي دارند و هيچ كدام شان فروشي در شان اسم همشهري ندارند . اما چرا اين نشريه ها روي دست همشهري مانده است شايد دوستان مي خواهند با ذكر نام نشريات مختلف عملكرد مديريتي خودشان را توجيه كنند و بگويند مثلا در دوره ما اين تعداد نشريه منتشر شد. در كنار اين پز دادن ها قراردادهايي با دوستان شان ببنديد كه فساد هاي مالي شان را توجيه كنند .
آقاي محكي به نظر شما خون دوستاني كه با آنها قراردادهاي آن چناني منعقد شده است از خون بچه هاي همشهري رنگين تر است . اصلا چرا قراردادهاي يك سويه كه از اول تا آخرش نفع مادي كلان براي صاحب قرارداد دارد منعقد مي شود چه لزومي در اين كار مي بينيد؛
آقاي انتظامي براي همين كارهايش بركنار شد . شما كه از ياران نزديك قاليباف هستيد چرا؟ همشهري نزد شما امانت است و سعي كنيد امانت دار خوبي باشيد . به نظر شما چرا بايد آقاي قنواتي، آقاي شريفي، آقاي جزايري ،به خصوص مدير ميلياردر شده سازمان آگهي ها ، و همچنين خانم اسكندري ، خانم جمالي ، آقاي مقدسي و خيلي هاي ديگر اين طور بي حساب و كتاب از همشهري ببرند و پول پارو كنند؟ چه فرقي بين اين نام ها با كساني است كه سالها در همشهري كار كرده اند و جواني شان را در همشهري گذاشته اند و هنوز براي قسط هاي شان بايد بدوند و چند جا كار كنند . آقاي قاليباف به شما اعتماد كرده است و شما را به عنوان مدير عامل همشهري منصوب كرده است . وگرنه چه لزومي داشت كه تغيير انجام دهد و انتظامي را بركنار كند. اما اين كار را كرد چون از عملكرد آقايان رضايت نداشت.
اولين قدم شما ضرورتا و لزوما بايد چاره كردن وضعيت آگهي هاي همشهري و پيام همشهري باشد . مي دانيد كه چه قرارداد ننگيني آقاي انتظامي درباره سازمان آگهي هاي همشهري بسته است.مي دانيدكه صاحب قرارداد هر ماه رقم نجومي مي برد؟ نزديك به 900 ميليون تومان سود خالص در هر ماه . آيا براي تان قابل هضم است .
چرا به اين وضعيت تاسف بار و رقت انگيز رسيدگي نمي كنيد؟ چرا امور پيام همشهري را سامان نمي دهيد. چرابه وضعيت رضا مقدسي كه نفر دوم بعداز انتظامي بود و آقاي قاليباف از عملكرد شان رضايت نداشت رسيدگي نمي كنيد. جناب آقاي محكي بجنبيد تا دير نشده است ؟ شما در امور مديريتي تان اولويت هايي داريد كه ظاهرا اين اولويت ها را گم كرده ايد . متاسفانه شنيده ايم كه 5 نشريه جديد هم به زودي در مجموعه همشهري راه مي افتد كه معلوم نيست چه توجيه مديريتي پشت آن قرار دارد. مي دانيدكه يك نشريه در حوزه حوادث به خاطر جنس مطالب آن تا چه حد مي تواند براي همشهري خطرناك باشد .آيا در اين شرايط يك نشريه حوادث به صلاح است ؟ آيا با آقاي قاليباف مشورت كرده ايد ؟ يا همين نشريه تحليلي كه قصد راه اندازي اش را داريد ، چه نوع تحليلي را قرار است در معرض ديد مخاطبان قرار دهد . در اين شرايط آيا اين كار هم صلاح است. فراموش نكنيد كه هدف اول و آخر شما روزنامه همشهري است و راه خطاي آقاي انتظامي را نبايد دنبال كنيد. اين ره كه شما مي رويد به تعطيلي همشهري مي انجامد و هيچ سودي براي موسسه ندارد . چرا به افت وحشتناك محتوايي همشهري رسيدگي نمي كنيد . همشهري را مقايسه كنيد با دوره هاي قبلي و حتي دوره عليرضا شيخ عطار
همشهري از نظر كيفيت به شرايط فاجعه آميزي رسيده است .چرا اصل را بايد ول كرده و به فرع چسبيد؟
به هر حال شما كارهاي زيادي داريد كه اميد است در رسيدگي به آنها بتوانيد موفق باشيد و بتوانيد مشكلات فراوان شده همشهري را سامان ببخشيد. كارتان خيلي سخت نيست اگر بخواهيد. موفق باشيد.

۱۳۸۷ مرداد ۱۶, چهارشنبه

مرثيه های دوستان انتظامی در همشهری آنلاين

مهم این نیست که علی عمادی ،روزنامه نگار تازه کارجام جم و دبیر ادب وهنر فعلی روزنامه همشهری در رثای مدیر از دست رفته جام جم و همشهری چیزی بنویسد چون که او توانسته با نردبان انتظامی بالا و بالاتر برود، ولی چرامحمد عطریانفر با آن درایت و ذکاوت سیاسی، در باب از دست رفتن انتظامی رحمت اله علیه، این گونه مرثیه سرایی کردهاو که قبلا ضرب شست انتظامی را دربستن روزنامه شرق آزموده مگر این که باید گفت : "سیاستمداری در این مرز وبوم پدر ومادر ندارد "، شاید یک دلیل این چکامه سرایی دریافت دوباره 40 میلیون تومان کذایی پاداش ازروزنامه همشهری در دوره انتظامی باشد که شیخ عطار تبریزی آن را از انبان پنهان عطریانفر بیرون کشید و انتظامی عدالت پرور دوباره آن را دردامان عطریانفر گذاشت .
دنیا همین جوری است برادر ...وگرنه چرا باید عبدالله گیویان تحصیل کرده انگلیس چنان خود را به ذلت بیافکند که در رثای انتظامی بسراید که دوست میرحسین موسوی بوده و یار شهید باقری سردارسرافراز سپاه ، راستی آنها کجایند و این کجا ؟که برای لقمه نانی این همه زحمت ببرد و ....
نوشته آقازاده حدادعادل را باید به حساب تقدیر از ولی نعمتی گذاشت که خواسته عرض ادبی کند از باب فتوت سال های ناجوانمردی همشهری که آقازاده هایی چون او را راه نمی دادند . اما در تعجبم که استادناصر کرمی چرا خود را این گونه سبک شمرده، اوکه با آمدن مدیری و رفتن ذلیلی آن یکی را تقدیر کند و این یکی را تحبیب... رسم خوبی است هم مالی می ماند و هم منالی برای توشه زندگی سفله خواری ... همو که بعداز رفتن عطریانفر اشک در چشم به دیدار شیخ عطار شتافت و قرار داد ضمیمه همشهری را با مبلغ ماهیانه 16 میلیون تومان ناقابل بست و در روزی ازآن روزها حق دهها روزنامه نگارتازه کار را بلعید . چند تایی از آن بخت برگشتگان ساده دل در روزنامه همشهری امیدوارند که حق خودابستانند اما می دانند که همه پول های آنان سنگ و پی دفترک او در جردن شده ... حال تحسین از رفتگان عادت مالوف ما ایرانی هاست ...
از نوشته مدیر بخت برگشته دوره انتظامی سر در نیاوردم که چگونه رجبی بی شکیب کشف کرده که در ژن انتظامی ذاتا ژن مدیریتی وجود دارد ، اگر بگوییم انتظامی هم مثل سایر مدیران است گزافه نگفته ایم.بهتر است موقع رفتن به ویترین مات زدگان همشهری نگاهی بیاندازید شاید دسته بندی سه گانه گیاهان را دوباره در باره آنهامرور کنید آقای دکتر...در این سال ها زیاد از این مدیران فراموش شده و فسیل شده داشتیم...
36 سال خدمات صادقانه صدیقی به مدیران این نکته را نشان می دهد وگرنه تمامی رفقای با مرام صدیقی یا گوشه زندانند یا کشته در میدانند...
مانده ام از استاد روزنامه نگاری صدیقی، که به ارزنی به حرفهایش اعتقاد دارد یا نه؟ که به باور او بیش از دو سه نفر مثل انتظامی در روزنامه نگاری نیستند، یا این که گفته اند این طوری بنویس و اوهم نوشته است آن هم چه نوشتنی ! همانطور که دیگران نوشتند تا رضا مقدس کتابی از جبین آن خارج کند تا یاد پدر خواندگی دوران یاد تازه کارهای روزنامه نگار بماند همان گونه کهرفتاندنش در یاد ها ماند ... آن هم چه ماندنی... مدیری که بدون تودیع شهردار رفتاندنش ...فاتحهم الصلوات...

نوشته محمدی سیجانی نیزنشان داد که دستوری بوده از سوی اذناب و انصار انتظامات انتظامی تا درباره انتظامی و انتظامات او در همشهری مطایبه ای بنگارد تادر جشن ترحیم مدیر قدر قیمت تازه قربانی شده شهردار بخوانندش ، اما چون مدیرکل افریقای وزارت فخیمه خارجه و سردبیر دیپلماتیک در سفرافریقا بودندی نتوانستندی مثل سایر پاچه داران و پاچه خواران و...انتظامی را نوازندنی وبا مکتوبی از دیار غربت مدیر 25 نمره دیپلماتیک را خداحافظاندی. شاید در خیابان افریقا بودندی و خجالت کشیدندی که در غیاب شیخ عطارمدح شیخ عکاظ را کردندی...باز پدرش بیامرزد که مدیر سابق و فعلی اش را در وزارت خارجه و همشهری ضایع نکردندی...برقرار باشید تا دولت دیگر همشهری ببینیم که شمایان در رثای محکی روزگار چه ها نگاشتندی ... تا یادمان نرفته از لیز خوردن اسماعیلی یادی کنم همو که قرار بود با عکس و آگهی های مجانی تمام قد انتظامی در همشهری سر از مجلس خبرگان در آورد نه تنها که در نیامدبلکه از جردن هم برفتاندی... یادش گرامی و راهش پررهروباد ...
پوشنگر را نمی شناسم همانطور که خیلی ها هم اورا نمی شناسند و نظرش را درباره رفاقت با انتظامی و انتظامچه هامی پذیرم که هرچه رفیق داشته از جام جم سوار کرده و در خیابان جردن پیاده کرده شاید بنده خدا از رفقای انتظامی باشد... بی دلیل نیست که گفته اند رفیق رفیق را می شناسد و زررا...
باز خدا پدر مهدی پور را بیامرزد که گفته " همشهري روزنامه بزرگي است، چه پيش از دوران مسئوليت حسين انتظامي و چه پس از آن.
راستی چرا شکرخواه ، نمک دوست ، قدیری ، کیانی ، واعظی ، افتاده. شکیبا نیا.هدایتی ، بیات ،مجدفر. عباسی ، شاه حسینی جزایری ، مجبیان ، مهاجری ،عسگری ،کدخدازاده.فرید قاسمی .مختاباد.احمدی.ظهوریان.فرح بخش. سعدی.اسکندر. شریفی.جمالی. قنواتی زاده ، محکی و ...بقیه چیزی در باره انتظامی و انتظامات او ننوشتندی ..احتمالا با این تودیع نیم بند کتاب رضا مقدس مثل کتاب تودیع روزنامه جام جم به زودی آماده نخواهد شد ...یادداشت شهردار تهران فراموش نشودمقدس خان ... چون مراسم تودیع نبودندی...

وام های میلیونی برای مدیران جدید همشهری

یکی از کارکنان مالی خبری را برای وبلاگ با همشهری فرستاده اند که آن رانقل می کنیم : " کجای کارین ! سال قبل در روزهای آمدن بازرسان شهرداری و کل کشور به همشهری ،با دستور انتظامی و توصیه عسگری یک و نیم میلیارد تومان به بودجه صندوق قرض الحسنه کارکنان همشهری اضافه شد، ولی قرار نبود وامی به کارکنان همشهری پرداخت شود چون قبلا پول آن به مدیران ، گیویان ، واعظی ، شکرخواه ، مقدسی، سعدی ، عسگری ، شکیب ، شکیبا نیا ، سادات ، پروین ، قدیری ، مهاجری، نمک دوست ، دانش واحمدی از محل بودجه های همشهری پرداخت شده بود.
راستی این روزها انتظامی، پول خرید موسسه خبری را از کجا آورده ، چون در میان اسامی سهام داران چاپخانه همشهری اسمی از انتظامی نبود ؟شایع است که معتمدی و اسکندر پیمان کار فنی استان ها با انتظامی ارتباطات آشنایی دارند این خبر چقدر درسته ؟ چون قبل از رفتن از همشهری قرار داد های شرکت آگهی ها با ۵۰ میلیون تومان پایین تر از قیمت موجوددر بازار تمدید شد، هم چنین قرار داد خانم اسکندر در استان هابا بودجه میلیونی بسته شد

سهام روزنامه همشهری تقسيم شد

این روزها با رفتن حسین آقا سرکرده ویژه خوران روزنامه همشهری دست اندرکاران تاراج غنایم موسسه همشهری از ترس از دست دادن منافع خود حسابی به وحشت افتاده اند .تاراج سهام شرکت توسعه چاپ همشهری که با پول های مردم تهران راه افتاده کار آسانی نیست حتی شهردار تهران و اعضای ساده دل شورای شهر هم نمی دانند که در روزنامه همشهری چه خبر است . اما با خبری که یکی از کارکنان همشهری فرستاده تازه متوجه شدیم که چطور دوستان قدیم و جدید باهم اخت گرفته اند . آقای ناصر خان کرمی با آن سخنرانی در مراسم تودیع حسین آقا سر شما هم کلاه گذاشتند اگر نه پس ببین که چطوری ویژه خوران مدیرعامل ، سهام چاپخانه همشهری را بین خودشان تقسیم کرده اند:
آجيگل مدير انفورماتيك3تا سهم ،افتاده مدير حقوقي 3تا سهم ،پروین معاون سردبير۷تاسهم ،پولاديان مشاور مديرعامل 5 تا،رئيس سعدي سردبير استاني 5 تا ، رجبي شكيب معاون سردبير 5 تا،سادات مدير مجامع 4 تا،شكر خواه سردبير همشهري آن لاين 6تا، شاه‌حسيني مشاور مديرعامل 2تا،صديقي معاون سردبير5 تا،عسگري معاون اداري و مالي8تا، كياني روابط عمومي2تا،قديري 8تا،گيويان 5تا سهم ،معزي مدير بين الملل6 تا،مقدسي قائم‌مقام مديرمسئول 8تا،مهاجري 5تا سهم ،نمك‌دوست 5تا سهم ،واعظي مدير مجلات و ضمائم6تا سهم ،رستگارسردبير دوچرخه2تا سهم ،بهرامي تداركات2 تا سهم ،‌سكاكي رييس حسابداري مالي2تا سهم ،شكيبانيا رييس انبارها 2تا

بیچاره کارگران چاپخانه همشهری که قرار بود دوسهم داشته باشند که حالاحالاها ندارند ! بنظر شما کسانی که دوسال سابقه کار در روزنامه همشهری دارند می توانند این همه سهام چاپخانه همشهری راداشته باشند یانه؟ بیچاره مرحوم دریایی آنقدر درروزنامه همشهری جان کند که بالاخره مرد اما یه پول سیاه هم با خود نبرد ! ولی شکرخواه،صدیقی ، پروین ،مقدس دوستان انتظامی به راحتی صاحب ۶۰۰ یا ۸۰۰ سهم چاپخانه همشهری شدند و نه ۶تا ویا ۸ تا ؟!این هم از کرامات قالیباف در همشهری است